1- با یک مسئله ساده شروع کنید, مثل نوشتن دفترچه خاطرات که می تواند احساسات واقعی خود را در آن بیانکنید. مقتی احساسات خود را بر روی کاغذ می آورید, خودتان هم آنها را بهتر درک می کنید.
2- روزی چند دقیقه به خود فکر کنید. این کار می تواند به شما در شناختن خودتان کمک کند. شبها موقع خواب به خودتان در یک مکان آرام فکر کنید.
3-با مردم مهربان باشید و به آنها محبت کنید, با محبت به دیگران احساس خوبی به شما دست خواهد داد.
4- درباره خودتان مطالعه کنید و توانایی های خود را با دیگران مقایسه و به ارزشها و اعتقادات خود فکر کنید.
5- اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.
6- مدتی به لباس خود اهمیت ندهید, البته هر انسانی باید لباس تمیز و آراسته باشد اما سعی کنید به ظاهر خود خیلی اهمیت ندهید و خود را فراموش کنید.
7- از کارهایی که انجام می دهید , لذت ببرید, البته منظور از کارهای خوب و خوپسندانه است.
8- درباره خانواده , اقوام و ریشه خانوادگی خود تحقیق کنید.
9- ورزش کنید , نرمش را در هوای آزاد روحیه انسان را تقویت می کند.
10- از ایراد و مشکلی در وضعیت ظاهری خود دارید سعی کنید نادیده بگیرید و با اعتماد به نفس وارد اجتماع شوید و با غرور نسبت به وخود خود رفتار کنید.البته غرور بیش از حد نا پسند است
برای دفاع در مقابل انتقادی که از تو میکنند وقت تلف نکن.
از افراد منفی دوری کن.
به بهانه این که پولی برای فرزندانت به ارث بگذاری ناخن شکنی نکن.
شرافتمند باش
از این که به دیگران بگویی چه طور کاری را انجام می دهند , اجتناب کنو در عوض به آنها بگ. چه کاری باید انجامبگیرد. خواهی دید که آنها با راه حلهای خلاقشان تو را شگفت زده خواهند کر
دکتر نورمن ویستنت پیل , سالها یک منبع عالی از ایده های ناب برای زندگی موفق بود.. کتابها و نوارهای او نرا بر تبدیل شدن به یک من بهتر , تشویق و تحریک کرد. در این جا تعدادی از عقاید او برای ارتباط بر قرار مردن با دیگران عنوان می شود. این پند و اندرزها برای همه ما مفیدو موثر است و ارزش تکرار شدن را دارند. خود را در هر یک از موارد زیر را امتحان کنید و تشخیص دهید که وضععتان به چه صورت است و تا چه حد موفق هستید.
با توجه به ترکيبات سمي، ناخالصيها، آلودگيها، افزودنيهاي غذايي، رنگها و طعم دهندههاي مصنوعي، در کنار تمام جزئيات زندگي امروز، تعجبي ندارد که پوست براي نفسکشيدن و احساس تازگي نياز به کمک شما داشته باشد. آشپزخانه اي پر از مواد سالم و مورد نياز پوست، گنجاندن اين غذاها در برنامه غذايي روزانه، رعايت برنامه غذايي مناسب براي پوست (شامل محصولات غذايي کاملا طبيعي) همه آن چيزي است که شما به آن نياز داريد. غذاهاي مفيد و مضر براي پوست را شناسايي کنيد: شکر، آرد سفيد، غذاهاي سرخکردني (مثل سيبزميني سرخکرده و پياز حلقهاي)، غذاهاي حاضري (مثل همبرگر، مرغ سوخاري، چربيهاي اشباع شده، چيپس سيبزميني) از جمله مواد خوراکي است که خوردن آنها را بايد فراموش کنيد. اين مواد ممکن است با گير انداختن باکتري و چربي در زير پوست سبب ايجاد بيماريهاي پوستي نظير آکنه و جوشهاي سرسياه شود. غذاهايي که بايد وارد برنامه غذايي شما شود: ماهي: هر نوع ماهي - بجز ماهي سرخ کرده! - سرشار از «امگا 3» و در عملکرد صحيح قلب نيز دخيل است. زغالاخته: زغال اخته - به سبب مواد آنتي اکسيداني که دارد - يکي از غذاهاي کامل محسوب مي شود. کرفس: با توجه به اينکه ويتامين «آ» براي داشتن پوست زيبا لازم است، کرفس يکي از بهترين اين منابع است. اين ماده سرشار از ويتامين «آ» و و مواد آنتياکسيدان و فيبر و پتاسيم است. روغن بذر کتان: اين روغن قوي براي موارد زيادي مفيد است. اين ماده سرشار از امگا 3 و کمک خوبي براي دستگاه گوارش است. غذاهاي سرشار از ويتامين «اي»: دانههاي خردل، تخمه آفتابگردان خام، بروکلي، اسفناج، مغز بادام، روغن زيتون، گوجهفرنگي، کيوي غذاهاي سرشار از ويتامين «آ»: گوشت گوساله، جگر سياه، کدو حلوايي، انبه، اسفناج، کلم پيچ، بروکلي، البته کرفس! البته به ياد داشته باشيد که ميزان ويتامين «آ» مصرفي شما در روز نبايد بيش از 700 ميکروگرم باشد؛ زيرا اين ويتامين حل شدني در چربي است و اضافي آن از بدن دفع نمي شود. اين مقدار ويتامين «آ» براي بزرگسالان و براي افراد در سنين و شرايط مختلف متفاوت است. چاي سبز: اين معجزه طبيعت بهترين دوا براي مراقبتهاي پيشگيرانه بوده و براي حفاظت از پوست ضروري است. آب: آب يکي از بهترينها براي حفظ زيبايي است و براي حفظ سلامت و درخشش پوست ضروري است. روزانه 8 ليوان آب بنوشيد تا بهترين نتيجه را بگيريد
آيا تا به حال اتفاق افتاده است که نام کسي را که سابقاً ملاقات کرده بوديد فراموش کنيد؟ يا فلان وسيله را کجا گذاشته ايد يا آيا در ماشين را قفل کرديد يا نه؟ مطمئناً چنين اتفاقاتي براي شما هم افتاده است. اما اگر اين از دست دادن حافظه مکرراً اتفاق بيفتد و شما توانايي تمرکزتان را از دست بدهيد چه مي شود؟ متاسفانه، از دست رفتن حافظه و بالا رفتن سن رابطه اي مستقيم دارند. در اوايل 20 سالگي، مغز شروع به از دست دادن بعضي سلول هاي عصبي مي کند و بدن کمتر مواد شيميايي مورد نياز مغز براي درست کار کردن را توليد مي کند. خوشبختانه، شما کارهاي زيادي مي توانيد انجام دهيد تا اين جريان را کندتر کنيد. در اينجا به چند نکته اشاره مي کنيم که با رعايت آن مي توانيد حافظه تان را تقويت کنيد. 1- غذاهاي سالم بخوريد استفاده از يک رژيم غذايي سالم و مناسب نه تنها براي جسمتان مفيد است، بلکه براي مغز و حافظه تان نيز لازم است. بر طبق نظرات آکادمي عصب شناسي در امريکا، خوردن ميوه ها و سبزيجاتي که حاوي ميزان زيادي آنتي اکسيدان هستند مثل توتها، مرکبات، اسفناج، هويج، کلم بروکلي، گوجه فرنگي و سيب زميني شيرين مي تواند تا 11 درصد احتمال سکته را پايين تر بياورد. تحقيق ديگري نشان مي دهد که آنتي اکسيدان ها و پلي فنول هاي موجود در ذغال اخته، کران بري و انگور مي تواند توانايي ارتباط سلول هاي مغزي را با يکديگر بالا برده و خطر آسيب رسيدن به آنها را پايين مي آورد.
با بالا رفتن سن و ضعیف شدن قدرت بینایی لازم است مواد غذایی مفید به رژیم غذایی اضافه شود...
در این مطلب به نقل از «Prevention»، به ۷ نوع ماده غذایی که خطر بروز بیماریهای چشمی را کاهش میدهد، اشاره شده است که امیدواریم مفید واقع شود.
پرتقال و هویج
میوههای سرشار از ویتامین Cمانند پرتقال، هلو، توتفرنگی، گوجهفرنگی و فلفل دلمهای قرمزی از سرخرگهای موجود در چشم حمایت میکنند و خطر بروز بیماری آبمروارید را کاهش میدهند.
بادام زمینی
منبع عالی ویتامین Eاست که از چشم در برابر آسیب رادیکال آزاد محافظت می کند. ویتامین Eاز پیشرفت آبمروارید و دژنراسیون ماکولار تباهی لکه زرد پیش گیری می کند. بادام، دانه آفتابگردان، فندق همه منبع عالی ویتامین Eاست.
لوبیا قرمز
منبع عالی روی است که برای سلامت چشم ضروری است و به بدن کمک می کند تا ویتامین Aرا از کبد بگیرد و به شبکیه چشم انتقال دهد تا ملانین که برای محافظت چشم مهم است، تولیدشود. مصرف روی از شب کوری و بروز آب مروارید پیشگیری میکند. گوشت گاو، غذاهای دریایی، گوشت طیور و دانه کدو حلوایی منبع عالی روی است.
ماهی سالمون
ماهی سالمون حاوی 2نوع اسید چرب امگا 3 است که نقش مهمی در پیشگیری از بیماری های چشم دارد. کمبود امگا3 سبب سندروم خشکی چشم میشود. منبع عالی دیگر آن ماهی تن، ساردین، گردو و دانه کتان است.
غلات سبوسدار
نتایج بررسیهای اخیر نشان میدهد، رژیم غذایی با شاخص پایین گلیسمی احتمال بروز دژنراسیون ماکولار(تباهی لکه زرد) را ۸۰ درصد کاهش میدهد. برای کاهش سریع شاخص گلیسمی غذا، غلات سبوسدار را جایگزین نشاستههای تصفیه شده کنید. برنج سبوسدار، جو دو سر، نان سبوسدار و پاستای سبوسدار مصرف کنید.
زردآلو
اگر به شب کوری مبتلا هستید، زردآلو مصرف کنید.زردآلو، سرشار از بتاکاروتن، نوعی کاروتینوئیدز است . بتاکاروتن علاوه بر مقابله با شب کوری از بروز آب مروارید نیز پیشگیری میکند. هویج، طالبی و کدو منبع عالی بتاکاروتن است.
کلم بروکلی
کلم پیچ پخته شده، اسفناج، برگهای شلغم، کلم بروکلی و تخممرغ، سرشار از ۲ نوع آنتیاکسیدان قوی به نامهای لوتین و زیزانتین است که از چشم در برابر آسیبهای شبکیه، آب مروارید و تباهی لکه زرد محافظت میکند.
مواد غذایی مفید را ترکیب کنید
نتایج بررسیهای اخیر نشان میدهد، مصرف ترکیبی از مواد مغذی مفید برای چشم به طور موثر پیشرفت بیماری تباهی لکه زرد را کند میکند.
بنابراین به جای تمرکز کردن روی یک ماده مغذی، از میوه و سبزیهای متنوع، چربیهای سالم، کربوهیدرات سرشار از فیبر استفاده کنید و مصرف گوشت قرمز، شکر و آردهای تصفیه شده را کم کنید.
عشـق ، ديـوار را باور نمي كند ، كوه را باورنمي كند ، گـرداب را باورنمي كند ، زخم دهان باز كرده را باور نمي كند ، مرگ را باورنمي كند ...
عشق ، دروهله پيدايي ، دوست داشتن را نفي مي كند ، ناديده مي گيرد ، پس مي زند ، لـه مي كند و مـي گذرد . دوست داشتن نيز ، ناگـزير ، درامـتداد زمـان ، عـشق را دود مي كـند ، به آسـمان مي فرستد ، و چون خاطره اي حرام ، فرشته اي نگهبان برآن مي گمارد .
عشق ، سحر است؛ دوسـت داشتن ، باطل السحر . عشق ودوست داشتن ، از پي هم مي آيند ؛ اماهرگز در يك خانه منزل نمـي كنند .
عشق ، انقلاب است ؛ دوست داشتن ، اصلاح . ميان عشق و دوست داشتن ، هيچ نقـطه مشـتركي نيست . از دوست داشتن به عشـق مي توان رسيد ، و از عشق ، به دوست داشتن ؛ اما به هرحال ، اين حركت ، از خود به خود نيست ؛ از نوعي به نوعي است ، ازخميـره اي به خميره اي ... و فاصله ايست ابدي ميان عشق و دوست داشتن ، كه براي پيمودن اين فاصله ، يا بايد پريد ، يابايد فروچكيد ...
براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش
هنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته ميشود ، دري ديگر باز مي شود ولي ما اغلب چنان به دربسته چشم مي دوزيم كه درهاي باز را نمي بينيم
فراموش مکن تا باران نباشد رنگين کمان نيست تا تلخي نباشد شيريني نيست و گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد خواهي ديد ، آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند
يك بار خواب ديدن تو... به تمام عمر ميارزد پس نگو... نگو که روياي دور از دسترس، خوش نيست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولي دل دريايست... تاب و توانش بيش از اينهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد
براش بنويس دوستت دارم آخه مي دوني آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو از ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي تو بنويس .. تو ... بنويس
تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم
ر خلاف تصور خیلی ها كه فكر می كنند عشق یكباره پیدا می شود و همیشه می ماند و یا حتی بیشتر می شود؛ واقعیت اینست كه عشق ممكن است یك لحظه ایجاد شود، اما همانند بذری است و در صورتی باقی می ماند و رشد می كند كه در زمین مناسبی جای گیرد، آب و نور كافی به آن برسانیم؛ مرتب آفت كشی كنیم و به آن كود بدهیم و مستمراً به آن رسیدگی نمائیم.
چگونه عشق به مرور كمرنگ می شود یا از بین میرود؟
ما عاشق ایده آلها و كمالها می شویم و از نقصان ها می گریزیم. شاید تعجب كنید اگر بدانید معمولا انسانها عاشق یك موجود كامل و بدون نقص در ذهن خود می شوند و هنگامی كه این تصویر ذهنی را منطبق با یك دختر یا یك پسر در اطراف خود میكنند، به آن نام عشق می نهند.
عشقما به طرف مقابلآن وقتی رشد می یابد و قلب ما را به تپش وا می دارد كه او خود را منطبق با تصویر ذهنی ما ارائه دهد. و هنگامی كه به مرور او را متفاوت از ذهنیات خود بیینم ، عشق ما رو به افول می رود. اما اینكه تصویر ذهنی ما چگونه باید در بیرون شكل بگیرد و حفظ شود نیاز به تخصص و منطق دارد ، لذا عشق ما فوق عقل است ، یعنی اینكه باید از مسیر عقلانی و منطقی گذر كند و بالاتر از تفكر خام ما باشد ، نه به عكس . عشق نباید مادون فكر باشد. عشقی كه مادون باشد، و از سطح پائین تری برخوردار است ، ارزش ندارد تا برایش بمیریم.عشق وقتی رشد می یابد و قلب ما را به تپش وا می دارد كه او خود را منطبق با تصویر ذهنی ما ارائه دهد. و هنگامی كه به مرور او را متفاوت از ذهنیات خود بیینم ، عشق ما رو به افول می رود.
اگر در زندگی به مرور دریافتیم همسرمان از زیر بار وظایف و مسئولیتهای خود شانه خالی می كند، لذتهای خود را محور قرار می دهد و هنوز « من» بودن محور فكری اوست. اینگونه می شود كه كسالت مزمن عشق، را به چشم خواهیم دید.
از دیگر آفتهایی كه ما به عشق می رسانیم ، می توان به موارد زیر اشاره كرد.
عدم انعطاف پذیری:
عدم انعطاف پذیری نسبت به مسائلی كه در زندگی با آن روبرو هستیم. مثلا اگر تعصب روی روش و سلیقه های خود داشته باشیم.و به علاقه ها، سلیقه ها و شیوه های زندگی همسرمان، مكرراً انتقاد كنیم یا از آن بدتر ، اهانت كرده یا مسخره بگیریم.
كمال گرایی افراطی:
از آنجا كه ما در ناخودآگاه ،عاشق « خوبی مطلق» ،« مثبت مطلق » و « كمال مطلق» شده ایم و معشوق خود را آخر معرفت و خوبی ارزیابی كرده ایم ، به مرور این ارزیابی خطا، خود را به ما نشان میدهد و دچار مشكل می سازد. او هرگز نمیتواند انتظارات و توقعات ایده آلی ما را بر آورده كند. او هم یك انسان مثل بقیه انسانهاست و بدیهی است كه نقاط ضعف زیادی نیز در كنار نقاط مثبت و نقاط قوت خود دارد.
عدم مهارت های زندگی:
مهارتهای ارتباطی زندگی را كسب نكرده ایم ، مقابله با تنش ها و مشكلات را تجربه نكرده ایم ،نحوه سازگاری با مسائل زندگی را نیاموخته ایم ، همه و همه موجب ناكارآمدی ما در ایجاد عشق و آرامش در زندگی می شود.توجه كافی به احساسات ، خواسته ها و صحبتهای یكدیگر نداریم . نمی توانیم یكدیگر را قانع كنیم. مشكلات را با دلسوزان خود مثل پدر، مادر، دوستان در میان می گذاریم یا در حیطه و مرزهای همسرمان دخالت می كنیم ,عشق عمیق تر از آنست كه لحظه ای خلق شود یا در لحظه ای بمیرد. هم به وجود آمدن عشق مستلزم صبر، سختی و زمان است و هم از بین رفتن آن به علت مسائل مختلفی است .
مشكلات شخصیتی و انتظارت غیر واقع:
توقعات بیجایی به لحاظ مسائل شخصیتی خود، از همسرمان داریم. كه بر آورده شدنی نیست .مثلا یك نفر با اختلال شخصیت وسواسی، زیاد نكته سنجی می كند و معیارهای زیادی در ذهنش دارد و او را در چهارچوب خشك و در قالب معیارهایی كه تعیین می كند؛ حبس می كند .
لذت طلبی و خودكامگی:
زن و شوهر هر كدام دنبال تمایلات خاصی در خارج از خانواده هستند. و لذت بردن از یكدیگر را فهم نمی كنند. از آفت های عشق این است که به نام عشق و دوست داشتن وی را كنترل كرده و در قفس نامرئی انتظارات خودمان، او را محبوس و زندانی می كنیم.آنچه كه اكثراً افراد با هم اشتباه می گیرند؛«هوس » و « عشق » است. هوس میلی شدید برای پاسخ آنی به یك نیاز جسمانی و روانی است كه به خود رنگ رمانتیك می گیرد و یك استدلال به ظاهر عقلانی نیز در پی دارد لیكن عشق ، دوام دارد و مهارتهای زوجین به رشد آن كمك می كند. دو طرف با برنامه و انرژی آن را رشد داده و تداوم می بخشند و از آن نگهداری می كنند و بیشتر از آنكه احساسی باشد ، متشكل از احساس و منطق است.
نماد عشق یک قلب است . اما نماد عاشقی قلبی هست که تیر وسطش خورده . کمتر کسی شاید راز این قلب تیر خورده را بداند . لااقل من در اینترنت هر چه گشتم نه به فارسی و نه به انگلیسی در این زمینه چیزی ندیدم .در نتیجه خودم می نویسمش تا هر کسی دنبال معنایش گشت ، جوابش را اینجا پیدا کند . در باور یونانیان باستان هر پدیده ای یک خدایی داشت .همهء خدایان هم یک خدا یا پادشاه بزرگ داشتند که اسمش زئوس بود . یک شب به مناسبتی زئوس همهء خدایان را به جشنی در معبد کوه المپ دعوت کرده بود . دیوانگی و جنون هم خدایی داشت بنام مانیا . مانیا چون خودش خدای دیوانگی بود طبیعتا” عقل درست و حسابی هم نداشت و بیش از حد شراب خورده بود . دیوانه باشی ، مست هم شده باشی . چه شود! خدایان از هر دری سخنی می گفتند تا اینکه نوبت به آفریدیته رسید که خدای عشق بود . حرفهای خدای عشق به مذاق خدای جنون خوش نیامد و این دیوانهء عالم ناگهان تیری را در کمانش گذاشت و از آنسوی مجلس به سمت خدای عشق پرتاب کرد . تیر خدای جنون به چشم خدای عشق خورد و عشق را کور کرد . هیاهویی در مجلس در گرفت و خدایان خواستار مجازات خدای جنون شدند . زئوس خدای خدایان مدتی اندیشه کرد و بعد به عنوان مجازات این عمل ، دستور داد که چون خدای دیوانگی چشم خدای عشق را کور کرده است ، پس خودش هم باید تا ابد عصا کش خدای عشق شود . از آن زمان به بعد عشق هر کجا می خواهد برود جنون دستش را می گیرد و راهنمایی اش می کند . به همین دلیل است که می گویند عشق کور است و عاشق دیوانه و مجنون می شود . پس تیر و قلب و نقش این دل تیر خورده ای که می بینید ریشه در اسطوره های یونان باستان دارد . بعدها رومیان باستان آیین و اسطوره های یونانیان را پذیرفتندو تنها نام خدایانشان را عوض کردند . در افسانه های روم باستان زئوس را ژوپیتر ، خدای جنون را ارا و خدای عشق را ونوس می نامیدند . در نتیجه به باور آنها ارای دیوانه چشم ونوس زیبا را کور کرد . عشق واقعا” جنون است اما اگر دو طرفه و واقعی باشد لذتی دارد که مپرس . ولی عشق یکطرفه انسان را پریشان و خوار و حقیر می کند . بابا طاهر عریان به زبان لری می گوید : چو خوش بی مهربونی هر دو سر بی . یعنی چه خوش بود اگر عشق همواره ازهر دو سو بود
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی است خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال.عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هر چه از غریزه سر می زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می گیرد.
عشق در غالب دلها ، در شکلها و در رنگها تقریبا مشابهی ، تجلی می شود و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است، اما دوست داشتن در هر روحی جلوه ای خاص خویش را دارد و از روح رنگ می گیرد و چون روحها ، برخلاف غریزه ها ، هر کدام رنگی از ارتفاع و بعدی و طعم و عطری دارند ویژه خویش، می توان گفت که به شماره هر روحی، دوست داشتنی است
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصلها و عبور سالها برآن اثر می گذارد، اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و خراج زندگی میکند و بر آشیانه بلندش ،روزروزگار را دستی نیست... دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیباییهای روح که زیباییهای محسوس را به گونه ای دیگر می بیند.عشق طوفانی و متلاطم و بوقلمون صفت است. اما دوست داشتن آرام و استوار و پروقار است و سرشار از نجابت.
عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است.اگر دوری به طول انجامد ضعیف می شود، اگر تمام دوام یابد به ابتذال می کشد و تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب و " دیدار و پرهیز" زنده و نیرومند می ماند. اما دوست داشتن با این حالات ناآشناست.
گاهی انسانهایی را می بینیم که مدام دستشان را حدکت می دهند به اصطلاح با دستان خود حرف می زنند، با انجام این تست روانشناسی می توانیم شخصیت این افراد را بشناسیم...
يعني فرد قبل از اين كه تصميمي بگيرد يا كاري را شروع كند ، خوب بينديشد و هر حرفي را بدون فكر نپذيرد بلكه خوب فكر كرده و بررسي كند ، آيا تصميمي كه ميگيرد درست است يا نه ؟
در زندگی زناشویی اعتماد جوهره ی زندگی است و اگر دروغ باعث شود که این اعتماد از طرفین سلب شود در آن صورت زندگی با همسر دروغگو اصلا خوشایند نیست. ممکن است شما بارهای اول که دروغ میگوید چندان عکسالعمل خاصی نشان ندهید اما بعد از مدتی، کمکم نسبت به او بیاعتماد میشوید یا گاهی با او به تندی و با عصبانیت برخورد کنید.بسیاری از زنان نمیتوانند متوجه شوند چرا همسرشان به آنها دروغ میگوید درحالیکه آنها با او با صداقت و درستی تمام رفتار میکنند و تمام زندگیشان را وقف او کردهاند. آنها انتظار دارند که همسرشان فرد قابل اعتماد زندگیشان باشد.چند راه مختلف برای برخورد و رفتار کردن با همسری که راست نمیگوید وجود دارد . اگر میخواهید او را اصلاح کنید قبل از اینکه زندگیتان را تلخ کنید این چند مورد را درنظر بگیرید.
پس از مراسم خواستگاری دو طرف با هم بیشتر آشنا شده، سور و سات بله برون و جشن و غیره بر پا و دوران نامزدی آغازمی شود ، بسیاری از عروس دامادها در این دوران نهایت عشق و محبت را به هم ابراز می کنند اماگاهی مشاهده میشود که مدتی پس از نامزدی روابط شیرین و عاشقانه افراد رو به تنزل رفته، خشونت عادی میشود. آنچه زمانی زیبا و جذاب بود به تدریج رنگ میبازد و در یک جمله زندگی شیرینمان، ملالانگیز میشود. افراد باید برای جلوگیری از بروز این روند گه گاه به یکدیگر رضایتهای جدید (تقویت دوسویه) بدهند.
شکستن قلنج انگشتان عادت غلطی است و موجب ساییدگی زودرس مفاصل آن میشود.
متأسفانه عادت رایجی بین مردم وجود دارد و آن این است که شکستن قلنج مفاصل دست که با صدایی هم همراه است، کار خوبی محسوب میشود، در حالی که هر چه بیشتر این کار صورت گیرد، مفاصل انگشت خراب میشود.
عارضه ساییدگی زودرس مفاصل بین انگشتی مهمترین نتیجه این کار غلط است و پس از مدتی درد مفاصل را در پی خواهد داشت , عادت نادرست دیگری هم بین مردم وجود دارد و آن کشیدن انگشتان برای صدادادن به ویژه انگشت شصت دست است.
اگر ۳ روز پیاپی انگشت شصت را با دست دیگر به سمت بالا بکشیم مفاصل انگشت شصت درد میگیرد که بسیاری اوقات علت آن را متوجه نمیشویم.
این کار فشار به مفصل وارد میکند، خاطرنشان کرد: خلائی در مفصلهای انگشتان وجود دارد که این صدا را پس از تحمل فشار ایجاد میکند و آسیب زیادی به مفاصل میزند.
وقتی کسی از دستمان ناراحت می شود، وقتی کسی را دوست داریم، وقتی می خواهیم کسی را خوشحال کنیم، و یا حتی وقتی به خانه ی کسی می رویم ، یا وقتی که بعد از مدتی دوست قدیمی خود را می بینیم. در کل تنها برای خوشحال کردن دوستان و عزیزانمان از هدیه استفاده می کنیم، اما عده ای هستند که این هنر را ندارند، و خوشا به حال آن عده که این اخلاق را در خود پرورش می دهند.
●اخلاق هدیه دادن
همیشه پیش از دادن هر هدیهیی به این نکته توجه کنید که هدیهدهنده و هدیهگیرنده، هر دو در مورد هدیه دارای سیاست و برنامه باشند. یکی از افراطها در این زمینه، طرد و حذف هر نوع سیاست مبتنی بر هدیه دادن بود که در دهه ۱۹۸۰ رخ داد و آن هم بخاطر رسواییهایی بود که در این زمینه بروز کرد.