آرشيو مطالب

ارديبهشت 1392

فروردين 1392

اسفند 1391

بهمن 1391

مهر 1391

شهريور 1391

مرداد 1391

تير 1391

خرداد 1391

ارديبهشت 1391

اسفند 1390

بهمن 1390

دی 1390

آذر 1390

آبان 1390

مهر 1390

شهريور 1390

موضوعات

اینارو داریم

دل نوشته

شعر

عکس

فناوری جدید

اس ام اس

طنز

جملات زیبا

داستان کوتاه

تست

بیشتر بدانید...

آیا می دانید

جملات بزرگان

مطالب جالب و خواندنی

فال

دانلود

کتاب مهتاب

کتاب تخصصی

هفته نامه عشق خدا

عناوین مطالب وبلاگ

لینک دوستان

قالب وبلاگ

سایت مهندسی معدن

اس ام اس کده دوستان

فقط خنده

دانلود جدیدترین آهنگها

تصاویر عاشقانه

دنیای عکس و آهنگ جدید برنطین

خاکم سوادکوه

جملات ناب

نقره داغ

کلبه مخفی

داستان هاي كوتاه و آموزنده

دل نوشته مریم

انجمن علمی دانشکده شهید دادبین کرمان

مهندسی معدن

شوری سنج اب اکواریوم

کمربند چاقویی مخفی

قالب بلاگفا


نويسندگان
علیرضا رستگار


درباره وبلاگ



در خیال من بمان ،اما خودت برو،آنکه در رویای من است مرا دوست دارد، نه تو! *به این جمع با صفا خوش آمدید!عشق یعنی زندگی....
welove2@yahoo.com

پیوند های روزانه

کیت اگزوز ریموت دار برقی

ارسال هوایی بار از چین

خرید از علی اکسپرس

مستر قلیون

تمام پیوند های روزانه

مطالب پیشین

روانشناسی رنگ ها

به یاد داشته باش:

اگر دروغ رنگ داشت...

خدایا کفر نمی‌گویم

گاه می رویم تا برسیم.

اصل ۹۰/۱۰

طب سنتی(میوه درمانی،گیاه درمانی)

پدر عاشقی بسوزه!!؟

باز باران٬ با ترانه

عاشقت خواهم ماند

دوست دارم عاشقانه

می گذرد

نشکن

نشکن

دیوانه ام

کسی باشه

دور میمانم

صدایم کن

مردن

تبلیغات


تبلیغات



آمار بازديد

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin
:: مرورگر: Netscape
:: ورژن: (K
:: وضوح نمايش: 1280 در 720پيکسل
:: جاوا: غير فعال



 

استخاره آنلاین با قرآن کریم



خـــــــــدایا

"خـــــــــدایا حواســـــت هســــــــت؟

صدای هـــق هق گریه هام

از هـــــمون گلویی میاد که

تو از رگـــــش به من نـــــزدیک تری"



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391

نظر بدهید



سخته

سخته   حرفت   را نفهمند

امـــــا

سخت تر اينه كه حرفت را

اشتباهي بفهمند !!!



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391

نظر بدهید



هیچکس


تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم ،

گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد !



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391

نظر بدهید



چیکار کنم ؟!

چیکار کنم ؟!

 

بگو چی کار کنم تا تو / یه ذره عاشقم بشی

تو این شبای بی کسی / مونس و همدمم بشی

چندتا غزل بسازمو / چندتا ترانه من بگم؟

چیکار کنم تا دلتو / بلرزونم، تکون بدم

بگو چی کار کنم تا تو / مثله خودم، عاشق بشی

نگاه کنی تو چشامو / هم بغض این ، ترانه شی

چیکار کنم تا نازنین / بشنوی حرف دلمو

یه ذره عاشقیه تو / حل میکنه ، مشکلمو

بگو چی کار کنم تا تو / یه ذره عاشقم بشی

تو این شبای بی کسی / مونس و همدمم بشی

چندتا غزل بسازمو / چندتا ترانه من بگم ؟

چیکار کنم تا دلتو / بلرزونم، تکون بدم

چشای من ، هیچکسی رو / به غیر تو نمیبینه

چی کار کنم تا مهر من / تو اون دله تو بشینه

چشای من ، هیچکسی رو / به غیر تو نمیبینه

چی کار کنم تا مهر من / تو اون دله تو بشینه

بگو چی کار کنم تا تو / یه ذره عاشقم بشی

تو این شبای بی کسی / مونس و همدمم بشی

چندتا غزل بسازمو / چندتا ترانه من بگم؟

چیکار کنم تا دلتو / بلرزونم، تکون بدم



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390

نظر بدهید



یکی بود یکی نبود قصه من !!!

یکی بود یکی نبود قصه من !!!

 

یکی بود یکی نبود ! عاشقش بودم عاشقم نبود . . .

وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود

حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن ؛ یکی بود یکی نبود !

یکی بود یکی نبود. این داستان زندگی ماست.

همیشه همین بوده ، یکی بود یکی نبود . . .

برایم مبهم است که چرا در اذهان شرقی مان "با هم بودن و با هم ساختن" نمی گنجد؟

و برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد.

هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود که یکی بود ، دیگری هم بود . . . همه با هم بودند.

و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم.

از دارایی ، از آبرو ، از هستی. انگار که بودنمان وابسته به نبودن دیگریست.

انگار که هیچ کس نمیداند، جز ما. و هیچ کس نمی فهمد جز ما.

و خلاصه کلام اینکه : آنکس که نمی داند و نمی فهمد، ارزشی ندارد، حتی برای زیستن.

و متاسفانه این هنری است که آن را خوب آموخته ایم.

هنر "بودن یکی و نبودن دیگری"



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، داستان کوتاه، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390

نظر بدهید



وقتی که...

وقتی نگاهم میکرد تمام وجودم می لرزید تنها کسی بود که مرا اینگونه عاشق کرد دلم می خواست بدونه که چقدر دوستش دارم اما او همیشه بامن سرد و رسمی بود.

به خاطرش به علاقه خیلی ها پشت کردم اما بازهم........

یک روز به هم برخورد کردیم ازم دعوت کرد احساس خوبی داشتم اونروز خیلی حرف زدیم اما اینبار هم سرد و رسمی........

سالها گذشت درسمان هم تمام شد اخرین باری بود که می دیدمش یعنی می دانستم که این آخرین بار است آخرین حرف ما فقط یه نگاه بود ......

و در آخر گفت خدانگهدار......

من رفتم و او رفت من با اندیشه او و او با اندیشه فرداها....

زمانی گذشت با خبر شدم که ازدواج کرده میگفتند او دیگر شاد نیست نمیدانستم چرا من به تنهایی خود فکر می کردم...

سالها گذشت او را دیدم این بار جسم بی روحش را در مراسم خاک سپاریش سردی جسمش مرا یاد سخنانش می انداخت حرفهایی سرد و بی روح....

دیگر نخندیدم از او هیچی به یادگار نداشتم جز یک نگاه...

دفتر خاطراتش بدستم رسید با اندوهی فراوان آن را ورق زدم اخرین نوشته اش مربوط به آخرین دیدارمان بود خواندم نوشته را :

امروز برای اخرین بار دیدمش چقدر زیبا شده بود هم زیبا بود هم مهربان وقتی نگاهم می کرد دلم می لرزید برق نگاهش نگذاشت بگویم که چقدر دوستش دارم ...

من دیگر به تنهایی خود فکر نمی کنم به غروری که فاصله را رقم زد می اندیشم.



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390

نظر بدهید



دلم برایش تنگ است . . .

دلم برایش تنگ است . . .

 

دلم برای کسی تنگ است

که چشمهای قشنگش را

به عمق آبی دریا می دوخت

و شعر های قشنگی چون پرواز پرنده ها می خواند

دلم برای کسی تنگ است

كسی كه خالی وجودم را از خود پر می كرد

و پری دلم را با وجود خود خالی

دلم برای کسی تنگ است

کسی که بی من ماند

کسی که با من نیست

دلم برای کسی تنگ است

که بیاید

و به هر رفتنی پایان دهد

دلم برای کسی تنگ است

که آمد

رفت

و پایان داد ......

کسی ....

کسی که من همیشه دلم برایش تنگ می شود



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390

یک نظر



متن عاشقانه نگو مرا نمی خواهی

متن عاشقانه نگو مرا نمی خواهی

 

نگو مرا نمی خواهی ، منی که به پایت نشستم و با همه چیز ساختم .

نگو مرا نمی خواهی ، تو نمیدانی از انتظار به تو رسیدن تا انتظار تو را دیدن همه ی موهایم سپید شد .

نگو مرا نمی خواهی ، تو که حرفهای مرا نمیخوانی ، تو که نگفتی تا آخرش نمیمانی ، منی که دلم خوش بود به اینکه تو را دارم تا همیشه . . .

نگو مرا نمی خواهی ، من که میخواهمت ، من که دلم همیشه در پی تو بوده و همیشه دلم میخواست یکی مثل تو را داشته باشم .

نگو مرا نمی خواهی ، حالا وقتش نیست که مرا نخواهی ، حالا وقتش نیست که مرا دور بیندازی .حالا دیگر کار از کار گذشته ، دلم بدجور به تو دلبسته ، نا امیدش نکن ، دلم عاشق است . بیش از این این خانه عاشقانه را ویران نکن ، دیگر بس است ، از حالا با ما مدارا کن . . .

نگو مرا نمی خواهی ، تویی که از آغاز گفتی تا ابد مرا میخواهی ، در کنارم میمانی و هیچگاه شعر تلخ رفتن را نمیخوانی .حالا که دیگر دلم عاشقت شده و همه را به خاطر تو رها کرده میگویی مرا نمیخواهی ؟ قید همه کس را زدم به خاطرت ، من که اینجا ندارمت ، اینجا نمیبینمت ، نیستی انگار دیگر در کنار دلم ، کجایی ؟ فریاد نمیخواهم ، سکوت کن تا بشنوم صدای نفسهایت .

نگو مرا نمی خواهی ، نگو که دلم میلرزد ، باران در پشت پنجره چشمانم میزند ، هیچکس جز تو نمیتواند به من آرامش دهد ، نگو مرا نمیخواهی که میمیرم ، نگو ، نمیخواهم بشنوم که بی تو باید دستهای غم را بگیرم

نگو مرا نمی خواهی ، که اگر نخواهی من نیز دنیا را نمیخواهم ، اگر مرا نخواهی همه دنیا را زیر پا میگذارم و دیوانه میشوم . . .

حالا بیا و ببین دل عاشقم را ، نگو مرا نمیخواهی ، تو خوب میشناسی این دل دیوانه ام را . . .

که اگر دیوانه شد ، دنیا را بهم میریزد . . . حالا بیا و آرامش کن ، به عشق و محبتهایت گرفتارش کن . . .



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390

نظر بدهید



متن عاشقانه هرچی باشی دوست دارم

متن عاشقانه هرچی باشی دوست دارم

 

من این شب زنده داری را دوست دارم . . .

من این پریشانی را دوست دارم . . .

بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم . . .

گذشت و دلم عاشق شد ، بیشتر گذشت و دلم دیوانه ات شد من این دیوانگی را دوست دارم . . .

چه بگویم از دلم ، چه بگویم از این روزها ، هر چه بگویم ، این تکرار لحظه های با تو بودن را دوست دارم . . .

بی قرارم ، ساختم با دوری ات ، نشستم به انتظار آمدنت ، من این انتظارها و بی قراریها را دوست دارم . . .

چونکه تو را دارم ، چون به عشق تو بی قرارم ، به عشق تو اینجا مثل یک پرنده ی گرفتارم

به عشق تو نشسته ام در برابر غروب ، این غروب را با تمام تلخی هایش دوست دارم . . .

من این نامهربانی هایت را دوست دارم ، هر چه سرد باشی با دلم ، من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم . . .

من این بی محبتی هایت را دوست دارم ، هر چه عذابم دهی ، من آزار و اذیتهایت را دوست دارم . . .

هر چه با دلم بازی کنی ، من این بازی را دوست دارم . . .

مرا در به در کوچه پس کوچه های دلت کردی ، من این در به دری را دوست دارم . . .

مرا نترسان از رفتنت ، مرا نرجان از شکستنت ، بهانه هم بگیری برایم ، بهانه هایت را دوست دارم . . .



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390

نظر بدهید



وقتی نیستی

وقتی نیستی

 

از عذاب رفتن تو می سوزم تو اوج غربت

واسه ی بودن با تو ندارم یه لحظه فرصت

اینجا اشکه تو چشام به کسی نشون ندادم

اگه بشکنه غرورم خم به ابروم نمیارم

وقتی نیستی هر چی غصه است تو صدامه

وقتی نیستی هر چی اشکه تو چشامه

از وقتی رفتی دارم هر ثانیه از غصه ی رفتنت می سوزم

کاشکی بودی و می دیدی که چی آوردی به روزم

حالا عکست تنها یادگاره از تو

خاطراتت تنها باقیمونده از تو

وقتی نیستی یاد تو هر نفس آتیش میزنه به این وجودم

کاش از اول نمی دونستی من عاشق تو بودم



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390

نظر بدهید



امان از شر زبان مردم ” از شیخ بهایی ”

امان از شر زبان مردم ” از شیخ بهایی ”

آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا :

اگر بسیار کار کند، می‌گویند احمق است !

اگر کم کار کند، می‌گویند تنبل است!

اگر بخشش کند، می‌گویند افراط می‌کند!

اگر جمعگرا باشد، می‌گویند بخیل است!

اگر ساکت و خاموش باشد می‌گویند لال است!!!

اگر زبان‌آوری کند، می‌گویند ورّاج و پرگوست ..!

اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گویند ریاکاراست!!!

و اگر نکند میگویند کافراست و بی‌دین ..!!!

لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد

و جز ازخداوند نباید ازکسی ترسید.

پس آنچه باشید که دوست دارید.

شاد باشید ؛

مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390

نظر بدهید



تو کجایی؟

تو کجایی؟

به دنبال چه می گردی ای دلم؟

میان تنهایی و سر درگمی اورا جستجو میکنی؟....به دنبالش نگرد!!!!!!!!!

درتنهایی و بیگانگی ات نمی توانی اورا بیایبی!اورا باید در خودت جستجو کنی!

به کجا می روی؟

در کدامین راه به دنبال او می روی؟

او که مسافر بی مقصد زندگی ات نیست!

 

تو کجای راهی ؟؟؟

اورا باید درجایی پیدا کنی که مقصدش دل بزرگی مانند دل توست.

از چه کسی او را طلب میکنی؟

در کدام منطق و اندیشه پاسخ سوال ((تو کجایی)) را می یابی؟؟؟؟

این بار از فضای غم زده اتاقت بپرس(( تو کجایی!؟!))

از خاطرات و لحظه های تلخ و شیرینت بپرس ((تو کجایی؟!؟))

 

حال به راستی او کجاست؟

در سفیدی اتاقت است یا در آبی آسمان؟

میان گل بوته های تابلوی زندگی ات است یا درگلستان عاشقان؟

او را میان واژه های سرد لحظه ی بی تابی ات می بینی یا در صفحه های کتاب عمرت؟

به راستی او را کجا می یابی و می بینی؟

حالا فقط یک بار!

یک بار او را در خودت بین!

زیرا او فقط در خودت است دلکم!!!

نگاهش کن!



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390

نظر بدهید



به خدا

به خدا اگر تمام غصه ها را داشته باشی

که نداری تنها و تنها با یاد خداوند، بیاد آوردن قدرت

و عظمتش و توجه به آفریده هایش جان تازه ای

می گیریم. باید از امروز غر زدن ها را قطع کرده

وگله کردن ها را کنار بگذاریم،

بیایید خدا را دوست بداریم و به او نزدیکتر شویم.

می خواهم از خدا،ز جودی ها رها شوم       از کبرو از غرور و دو رنگی جدا شوم

مرهم شوم به زخم پریشان یادها       بر شام تارشان به تسلی دعا شوم

هر جا فروش عشق و محبت به پا شود     با سر دویده وارد آن ماجرا شویم



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390

نظر بدهید



دلم برای کسی تنگ است

دلم براي کسي تنگ است که آفتاب صداقت را

به ميهماني گلهاي باغ مي آورد

و گيسوان بلندش را به بادها مي داد

و دستهاي سپيدش را به آب مي بخشيد

دلم براي کسي تنگ است

که چشمهاي قشنگش را

به عمق آبي درياي واژگون مي دوخت

و شعرهاي خوشي چون پرنده ها مي خواند

دلم براي کسي تنگ است

که همچو کودک معصومي

دلش براي دلم مي سوخت

و مهرباني را نثار من مي کرد

دلم براي کسي تنگ است

که تا شمال ترين شمال با من رفت

و در جنوب ترين جنوب با من بود

کسي که بي من ماند

کسي که با من نيست

کسي که . . .

                                                               دگر کافي ست.



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390

نظر بدهید



آفرینش

یادت هست وقتی خدا داشت بدرقت میکرد چی بهت گفت؟؟

جایی که میری مردمی داره که میشکننت،نکنه غصه بخوری!! 

من همه جا باهاتم نکنه غصه بخوری!؟!؟

تو کوله بارت عشق میذارم که بگذری یک،قلب میذارم که جا بدی،اشک میدم

که همراهیت کنه و مرگ که

بدونی برمیگردی پیشم.                                                                               

به خدا گفتم:بیا جهان رو قسمت کنیم اسمون ماله من ابراش ماله تو دریا

ماله من امواجش ماله تو.                                                             

خدا خنده ای کرد و گفت:تو بندگی کن همش ماله تو حتی من



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390

نظر بدهید



بازم ... بازم ....بازم

دوباره نمیخوام... چشای خیسمو کسی ببینه....

یه عمره حالو روز من همینه...کسی به پای گریه هام نمیشینه

بازم... دلم گرفتو گریه کردم... بازم به گریه هام میخندن...

بازم ....صدای گریه مو شنیدن... همه به گریه هام میخندن...

دوباره یه گوشه میشینمو واسه دلم میخونم...

هنوز تو حسرت یه هم زبونم... ولی نمیشه و اینو میدونم...

دوباره نمیخوام.... چشای خیسمو کسی ببینه....

یه عمره حالو روز من همینه... کسی به پای گریه هام نمیشینه...

بازم دوباره... دلم گرفته... دوباره شعرام... بوی غم گرفته ...

کسی نفهمید ...غمم چی بوده....دلیل یک عمر ....ماتمم چی بوده...

بازم ...دلم گرفتو گریه کردم ....بازم به گریه هام میخندن....

بازم... صدای گریه مو شنیدن ...همه به گریه هام میخندن...



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در یک شنبه 16 بهمن 1390

نظر بدهید



عشقه؟

سال ها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من

که تو از پنجره عشق چه ها میخواهی؟...

صبح تا نیمه شب منتظری...

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن میگویی...

راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟

صدفی در دریاست؟

نوری از روزنه فرداهاست؟

یا خدایی ست که از روز ازل ناپیداست...



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در یک شنبه 16 بهمن 1390

نظر بدهید



درد من

درد من عاشقیست ، احساسم در این روزها دلتنگیست.

 دردی در سینه ام دارم که تنها قلبم میداند.

 احساسی در قلبم دارم که تنها خدا میداند.

درد من عاشقیست ، احساسم در این روزها دلتنگیست.

 دردی در سینه ام دارم که تنها قلبم میداند.

 احساسی در قلبم دارم که تنها خدا میداند.

 این روزها دلم بدجور هوایت را کرده است ، دلم برایت تنگ شده است.

 خیلی برایم عزیزی عزیزم ، تا تو را دارم هیچ غمی جز غم دوری ات در دل ندارم.

 کاش در کنارم بودی ، کاش بودی تا دیگر هیچ غمی در دل نداشتم.

 نیاز من در کنار تو بودن است ، آرزوی من همیشه با تو بودن است .

 خسته نمی شوم از دلتنگی اما شاید لحظه ای تنها دلشکسته شوم.

 می سازم با این لحظه های دور از تو بودن و میگذرانم این لحظه های نفسگیر را.

 از من خواسته بودی هیچگاه اشک نریزم ، راستش را بخواهی اینک چشمانم پر از اشک است

!چشمم مثل قلبم صبور نیست! زود می شکند و زود دلش هوای دیدن تو را میکند.

 درد من ، درد تو است ، درد ما درد عشق است .

 با درد عشق سوختم ، با لحظه های دلتنگی ساختم ، عاشق ماندم و عاشقانه با یادت زندگی میکنم.

 در لحظه های دلتنگی در گوشه ای مینشینم و به تو می اندیشم .

 دلم بدجور بهانه میگیرد ، تو مال منی اما در کنارم نیستی .

 درد من عاشقیست ، دردی که دوای آن فقط تویی .

 بیا و با حضورت در کنارم مرا درمان کن.

 در این لحظه هایی که در کنارم نیستی دلم تنها تو را میخواهد.

 

 تنها تو میتوانی درد دلم را درمان کنی



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 1 بهمن 1390

نظر بدهید



منم یک عاشق

منم یک عاشق ،عاشقی دلشکسته و تنها

 مدتیست که چشمهایم روی ماه تو را ندیده است

منم یک عاشق ،عاشقی دلشکسته و تنها

 مدتیست که چشمهایم روی ماه تو را ندیده است

 مدتیست که چشمهایم درونش جز سیل اشک چیزی را ندیده

 منم یک بی قرار ، چشم انتظار . هنوز طاقتم به سر نرسیده.

 منم یک بی پناه ، دیگر هیچ راهی جز پناه بردن به عشق خیالی تو نیست

 اگر تنها راه از عشق تو مردن است ، میمیرم تا از عشق تو مرده باشم.

 منم یک گمشده ! گمشده ای در قلب تو ، هم خودم را گم کرده ام هم راه عاشقی را.

 هنوز دلم به نگاه تو خوش است ، هنوز دلم به فردای پر از امید خوش است .

 اگر این دلخوشی نبود ، دیگر نفسی نیز باقی نمود.

 اگر بهاری نبود ، در همان خزان سرد با دنیا وداع میکردم .

 منم یک عاشق ، عاشقی تنهاتر از یک تنها.

 عاشقی غمگین تر از یک شکست خورده.

 هنوز دلم به گرفتن دستهای تو خوش است ، اگر تو نبودی دیگر هیچ دلخوشی در وجودم نبود.

 منم یک عاشق عاشقی دلشکسته و بی پناه.

 منم یک دلتنگ ، یک بی تاب ! دلتنگ لحظه دیدار ، بی تاب رسیدن به یک راه بی پایان.

 اگر طلوعی نبود ، غروب من همیشگی بود اگر بارانی نبود ، کویر دلم ماندگار بود.

 گرچه از این دنیا بیزارم ، اگر تو نبودی از زندگی نیز بیزار بودم.

 منم یک عاشق  بی قرار ،  بی قرار لحظه ای تو را یافتن و برای همیشه در کنار تو بودن.



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 1 بهمن 1390

نظر بدهید



خدایا !

خدایا! لحظه ی صبر و قرار ندارم

                    دل شکسته ام و توان انتظار ندارم

                                        دیگر خسته ام از خلوت گاه خویش

اما چه کنم که پای فرار ندارم

                      بند، بند از وجودم ناله دارد

                                       اما زبانی برای گفتار ندارم

خدایا! خیلی درمانده و تنهایم

                     مؤنسی برای این دل غمبار ندارم

                                       ای مؤنس دلهای تنها،برس به دادم

که جز تو، مؤنس و غمخوار ندارم



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 1 بهمن 1390

نظر بدهید



من و تو

من همون تنهاترينم که دلم رو به عشق تو سپردم

تو همون اميد بودنی که به اميد تو هنوز نمردم

من همون خيلی ديوونم که هميشه عاشقت ميمونم

تو همون معشوق نابی که روز و شب اسمتو ميخونم

من همون خسته ترينم که ديگه طاقت دوريتو ندارم

تو همونی که آرزومه دست تو دست گرم تو بذارم

من همون دريای دردم که ميخوام دورت بگردم

تو همونی که اگه بخندی منم با خنده هات ميخندم

من همون عاشق ترينم که اگه بخوای واست ميميرم

تو همون فرشته نجاتی که يه روز ميای و نميذاری من بميرم

من همون بدون ماهم که حتی ستاره هم ندارم

تو همون ماه و ستارم که با تو ديگه هيچی کم ندارم



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 1 بهمن 1390

نظر بدهید



عزم سفر داری

عزم سفر داری بیهوده خوشم مکن

درد این عشق آتشین را یکباره بر دوشم مکن

تو بمن وعده برگشت را میدهی اما بی باورم

میروی اما در فراقت سیا پوشم مکن

من از عشق تو در جوش و خروشم

مرا نا امید زین جوش و خروشم مکن

زندگی مرا محال است در فراق تو

میروی ای بی وفا اما فراموشم مکن

درد این جدایی را چگونه باور کنم

ترا بحر خدا  یکباره خاموشم مکن



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 1 بهمن 1390

نظر بدهید



خیال کردم

خیال کردم که تو با وفایی

با درد و غم عشق آشنایی

پنداشتم که تو بر خلاف دیگران

مظهر عشق و صفایی

دل غم دیده را دادم به دستت

خیال کردم مؤنس دل مایی

آیا یادت است که به من میگفتی؟

جز تو ندارم سرو و سودایی

صد افسوس که خیال خام کرده بودم

ندانستم که تو هم مطلب آشناییْ



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 1 بهمن 1390

نظر بدهید



ای نازنینم

ای نازنینم همدم این دل تنهایم باش ، محرم رازهایم باش.

تنها امید و بهانه برای زنده بودنم باش ،

در تنهایی هایم تو بیا و در رویاهایم باش.

همسفر جاده های خالی و پر از دردم باش ،

شریک غم ها و شادی هایم باش.

ای نازنینم عاشق سینه چاکم باش ، یک لیلی ،

یک عاشق برای من مجنون خسته و دل شکسته باش .

مهتاب شبهای تیره و تارم باش ، تنها ستاره روشن آسمان دلتنگی هایم باش.

ای نازنینم تنهای تنها برای من باش ، این قلب شکسته ام برای توست ، همیشه و همیشه در کنار آن باش .

دوای دل پر از درد من باش ،

گر نبودم در این دنیا روزی ، باز هم به یاد من باش .

ای نازنینم تو تنها عشق و یار منی ، پس با من بمان ،

عاشق بمان و برای همیشه در این قلب دیوانه ام باش



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 1 بهمن 1390

نظر بدهید



کاش بودی

 

کاش بودی تا د لم تنها نبود

تا اسیرغصه فردا نبود...

کاش بودی تانگاه خسته ی من

بی خبر از موج و دریا ها نبود...

کاش بودی تادو دست عاشقم

غافل از لمس گل مینا نبود...

کاش بودی تا زمستان دلم

این چنین پر سوز پر سرما نبود...

کاش بودی تا فقط باور کنی

    بعد تو این زندگی زیبا نبود ...



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 1 بهمن 1390

نظر بدهید



دوستت دارم

مینویسم...

 

دوستت دارم چون تنهاترین ستاره زندگی منی

 

دوستت دارم چون تنها ترین مصراع شعر منی

 

دوستت دارم چون تنها ترین فکر تنهایی منی

 

دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی

 

دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی

 

دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی

 

دوستت دارم چون به یک نگاه عشق منی

 

دوستت  دارم  چون  دوستت دارم



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 29 دی 1390

نظر بدهید



یادت باشه

 

یادت باشه

 



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 29 دی 1390

نظر بدهید



چهار فصل دل

        

مثل گنجشکی که ، زیر برفا مونده

همه ی دلتنگیم ، پیش تو جا مونده

یه نفر اینجاست که ، تو رو دوست داره هنوز

که تو چهار فصل دلش ، برف می باره هنوز

یه نفر منتظره تو بهارش باشی

تا کنارت باشه تا کنارش باشی

یخ زدن دستای من ، زل زدن به رد پات

دستامو ها میکنم ، کوه و جا به خنده هات

شاخه ها خشکیدن ، ریشه هام از دردن

شونه هام میلزن ، استخونام سردن

یه نفر اینجاست که ، تو رو دوست داره هنوز

که تو چهار فصل دلش ، برف میباره هنوز

رد چشمامو نگاه کن ، دستامو بگیر تو دستات

یخ این دستمامو وا کن ، خنده هات سبزه عیدن

خنده هاتو دوست دارم ، من و با خنده صدا کن

با یه ذره مهربونی ، منو و پر کن از جوونی

کی بهارو دوست نداره

عزیزم خودت میدونی

فصل فصل تو که عشقه

چهار فصل من بهاره



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 28 دی 1390

نظر بدهید



یادمان باشد .......

یادمان باشد که : او که زیر سایه ی دیگری راه می رود ، خودش سایه ای ندارد .

 

یادمان باشد که : هرروز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را .

 

یادمان باشد که : زخم  نیست آنچه درد می آورد ، عفونت است .

 

یادمان باشد که :در حرکت همیشه افق های تازه هست .

 

یادمان باشد که : دست به کاری نزنم که نتوانم آنرا برای دیگران ! تعریف کنم .

 

یادمان باشد که : آنها که دوستشان می دارم می توانند دوستم نداشته باشند .

 

یادمان باشد که : حرف های کهنه از دل کهنه بر می آیند ، یادمان باشد که  که دلی نو بخرم .

 

یادمان باشد که : فرار راه به دخمه ای می برد برای پنهان شدن نه آزادی .

 

یادمان باشد که : باور هایم شاید دروغ باشند .

 

یادمان باشد که : لبخندم را توى آیینه جا نگذارم .

 

یادمان باشد که : آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته اند و او را راه می برند .

 

یادمان باشد که : لزومی ندارد همانقدر که تو برای من عزیزی ، من هم  برایت عزیز باشم .

 

یادمان باشد که : محبتی که به دیگری می کنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد .



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 28 دی 1390

نظر بدهید



اتل متل

اتل متل ستاره.

 

گلم دوسم نداره.

 

نه اس ام اس نه یه زنگ.

 

دلم شده تنگ تنگ.

 

اتل متل یه خورشید.کی از دلت منو چید؟

 

این همه دوری از من کی این روزا رو میدید؟



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 28 دی 1390

نظر بدهید



صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 26 صفحه بعد

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by welove2 This Template By Theme-Designer.Com