آرشيو مطالب

ارديبهشت 1392

فروردين 1392

اسفند 1391

بهمن 1391

مهر 1391

شهريور 1391

مرداد 1391

تير 1391

خرداد 1391

ارديبهشت 1391

اسفند 1390

بهمن 1390

دی 1390

آذر 1390

آبان 1390

مهر 1390

شهريور 1390

موضوعات

اینارو داریم

دل نوشته

شعر

عکس

فناوری جدید

اس ام اس

طنز

جملات زیبا

داستان کوتاه

تست

بیشتر بدانید...

آیا می دانید

جملات بزرگان

مطالب جالب و خواندنی

فال

دانلود

کتاب مهتاب

کتاب تخصصی

هفته نامه عشق خدا

عناوین مطالب وبلاگ

لینک دوستان

قالب وبلاگ

سایت مهندسی معدن

اس ام اس کده دوستان

فقط خنده

دانلود جدیدترین آهنگها

تصاویر عاشقانه

دنیای عکس و آهنگ جدید برنطین

خاکم سوادکوه

جملات ناب

نقره داغ

کلبه مخفی

داستان هاي كوتاه و آموزنده

دل نوشته مریم

انجمن علمی دانشکده شهید دادبین کرمان

مهندسی معدن

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

قالب بلاگفا


نويسندگان
علیرضا رستگار


درباره وبلاگ



در خیال من بمان ،اما خودت برو،آنکه در رویای من است مرا دوست دارد، نه تو! *به این جمع با صفا خوش آمدید!عشق یعنی زندگی....
welove2@yahoo.com

پیوند های روزانه

کیت اگزوز ریموت دار برقی

ارسال هوایی بار از چین

خرید از علی اکسپرس

الوقلیون

تمام پیوند های روزانه

مطالب پیشین

روانشناسی رنگ ها

به یاد داشته باش:

اگر دروغ رنگ داشت...

خدایا کفر نمی‌گویم

گاه می رویم تا برسیم.

اصل ۹۰/۱۰

طب سنتی(میوه درمانی،گیاه درمانی)

پدر عاشقی بسوزه!!؟

باز باران٬ با ترانه

عاشقت خواهم ماند

دوست دارم عاشقانه

می گذرد

نشکن

نشکن

دیوانه ام

کسی باشه

دور میمانم

صدایم کن

مردن

تبلیغات


تبلیغات



آمار بازديد

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin



 

استخاره آنلاین با قرآن کریم



امان از شر زبان مردم ” از شیخ بهایی ”

امان از شر زبان مردم ” از شیخ بهایی ”

آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا :

اگر بسیار کار کند، می‌گویند احمق است !

اگر کم کار کند، می‌گویند تنبل است!

اگر بخشش کند، می‌گویند افراط می‌کند!

اگر جمعگرا باشد، می‌گویند بخیل است!

اگر ساکت و خاموش باشد می‌گویند لال است!!!

اگر زبان‌آوری کند، می‌گویند ورّاج و پرگوست ..!

اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گویند ریاکاراست!!!

و اگر نکند میگویند کافراست و بی‌دین ..!!!

لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد

و جز ازخداوند نباید ازکسی ترسید.

پس آنچه باشید که دوست دارید.

شاد باشید ؛

مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390




به خدا

به خدا اگر تمام غصه ها را داشته باشی

که نداری تنها و تنها با یاد خداوند، بیاد آوردن قدرت

و عظمتش و توجه به آفریده هایش جان تازه ای

می گیریم. باید از امروز غر زدن ها را قطع کرده

وگله کردن ها را کنار بگذاریم،

بیایید خدا را دوست بداریم و به او نزدیکتر شویم.

می خواهم از خدا،ز جودی ها رها شوم       از کبرو از غرور و دو رنگی جدا شوم

مرهم شوم به زخم پریشان یادها       بر شام تارشان به تسلی دعا شوم

هر جا فروش عشق و محبت به پا شود     با سر دویده وارد آن ماجرا شویم



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390




دلم برای کسی تنگ است

دلم براي کسي تنگ است که آفتاب صداقت را

به ميهماني گلهاي باغ مي آورد

و گيسوان بلندش را به بادها مي داد

و دستهاي سپيدش را به آب مي بخشيد

دلم براي کسي تنگ است

که چشمهاي قشنگش را

به عمق آبي درياي واژگون مي دوخت

و شعرهاي خوشي چون پرنده ها مي خواند

دلم براي کسي تنگ است

که همچو کودک معصومي

دلش براي دلم مي سوخت

و مهرباني را نثار من مي کرد

دلم براي کسي تنگ است

که تا شمال ترين شمال با من رفت

و در جنوب ترين جنوب با من بود

کسي که بي من ماند

کسي که با من نيست

کسي که . . .

                                                               دگر کافي ست.



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390




کاش

کاش بر ساحل رودی خاموش ، عطر مرموز گیاهی بودم

چون بر‌آنجا گذرت می‌افتاد ، به سروپای تو لب می‌سودم

کاش چون نای شبان می‌خواندم ، به نوای دل دیوانه تو

خفته بر هود مواج نسیم ، می‌گذشتم زدر خانه تو

کاش چون پرتو خورشید بهار ، سحر از پنجره می‌تابیدم

ازپس پرده لرزان حریر ، رنگ چشمان تورا می‌دیدم

کاش چون آیینه روشن می‌شد ، دلم از نقش تو و خنده تو

کاش چون برگ خزان ، رقص مرا

نیمه شب ماه تماشا می‌کرد

در دل باغچه خانه تو .



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390




كوچه

بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم

شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق ديوانه كه بودم

در نهان خانه ي جانم گل ياد تو درخشيد

باغ صد خاطره خنديد

عطر صد خاطره پيچيد



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 16 اسفند 1390




من و تو

من همون تنهاترينم که دلم رو به عشق تو سپردم

تو همون اميد بودنی که به اميد تو هنوز نمردم

من همون خيلی ديوونم که هميشه عاشقت ميمونم

تو همون معشوق نابی که روز و شب اسمتو ميخونم

من همون خسته ترينم که ديگه طاقت دوريتو ندارم

تو همونی که آرزومه دست تو دست گرم تو بذارم

من همون دريای دردم که ميخوام دورت بگردم

تو همونی که اگه بخندی منم با خنده هات ميخندم

من همون عاشق ترينم که اگه بخوای واست ميميرم

تو همون فرشته نجاتی که يه روز ميای و نميذاری من بميرم

من همون بدون ماهم که حتی ستاره هم ندارم

تو همون ماه و ستارم که با تو ديگه هيچی کم ندارم



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 1 بهمن 1390




عزم سفر داری

عزم سفر داری بیهوده خوشم مکن

درد این عشق آتشین را یکباره بر دوشم مکن

تو بمن وعده برگشت را میدهی اما بی باورم

میروی اما در فراقت سیا پوشم مکن

من از عشق تو در جوش و خروشم

مرا نا امید زین جوش و خروشم مکن

زندگی مرا محال است در فراق تو

میروی ای بی وفا اما فراموشم مکن

درد این جدایی را چگونه باور کنم

ترا بحر خدا  یکباره خاموشم مکن



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 1 بهمن 1390




خیال کردم

خیال کردم که تو با وفایی

با درد و غم عشق آشنایی

پنداشتم که تو بر خلاف دیگران

مظهر عشق و صفایی

دل غم دیده را دادم به دستت

خیال کردم مؤنس دل مایی

آیا یادت است که به من میگفتی؟

جز تو ندارم سرو و سودایی

صد افسوس که خیال خام کرده بودم

ندانستم که تو هم مطلب آشناییْ



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 1 بهمن 1390




مغرور نشو...

مشو مغرور حسن زیبای خویش

مرنجان دلی را با حرف های خویش

مکن بر ما ستم که دنیا دو روز است

فکری بکن به حال عقبی ی خویش

گر امروز منم درویش نبین امروز را

کمی بی اندیش برای فردای خویش

چی میشود که بیایی یکبار در کنار من

تا بگویم برایت زین دل پر سودای خویش

ای کاش ندیده بودم به چهره افسونگر تو

اما چه کنم با چشمان بی پروای خویش

بسیار کوشیدم تا برهانم خویش را از دام تو

مگر فهمانده نمیتوانم این دل شیدای خویش

مرا به چه روز سیا گرفتار کرده ی

که نا امیدم از امروز و فردای خویش



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 1 بهمن 1390




یادت باشه

 

یادت باشه

 



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 29 دی 1390




چهار فصل دل

        

مثل گنجشکی که ، زیر برفا مونده

همه ی دلتنگیم ، پیش تو جا مونده

یه نفر اینجاست که ، تو رو دوست داره هنوز

که تو چهار فصل دلش ، برف می باره هنوز

یه نفر منتظره تو بهارش باشی

تا کنارت باشه تا کنارش باشی

یخ زدن دستای من ، زل زدن به رد پات

دستامو ها میکنم ، کوه و جا به خنده هات

شاخه ها خشکیدن ، ریشه هام از دردن

شونه هام میلزن ، استخونام سردن

یه نفر اینجاست که ، تو رو دوست داره هنوز

که تو چهار فصل دلش ، برف میباره هنوز

رد چشمامو نگاه کن ، دستامو بگیر تو دستات

یخ این دستمامو وا کن ، خنده هات سبزه عیدن

خنده هاتو دوست دارم ، من و با خنده صدا کن

با یه ذره مهربونی ، منو و پر کن از جوونی

کی بهارو دوست نداره

عزیزم خودت میدونی

فصل فصل تو که عشقه

چهار فصل من بهاره



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 28 دی 1390




بدون شرح

ین شعر رو از خودم تقدیم میکنم به بهترینم:

اگه از سرمای زمستون بدنم کبود بشه

اگه تو گرمای تابستون له له بزنم

اگه از خشک سالی،زمین خدا کم بیاره

اگه خورشید آسمون زمینو ذوب کنه

اگه جنگ بشه و بمب اتم بزنن

اگه تمام دخترا بی همسر بمونن

اگه حس شهوت به سرم  بزنه

فقط وفقط

اگه بدونم دوستم داری

طاقت میارم

طاقت میارم

طاقت میارم

طاقت میارم



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در دو شنبه 5 دی 1390




یادمان باشد

یادمان باشد اگر باران گرفت

چتری از احساس نیلوفر شویم

یک دل عاشق اگر روزی شکست

ما همه در رنج او پرپر شویم



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در دو شنبه 5 دی 1390




یاد سهراب بخیر

یاد سهراب بخیر

آن سپهری که به زیبایی گفت:

{  تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم،آرزویم همه سرسبزی توست}



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در دو شنبه 5 دی 1390




و چرا غصه ؟ چرا !؟!

و چرا غصه ؟ چرا !؟!

آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !

یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان

نه شکست و نه گرفت !

بلکه از عاطفه لبریز شد و

نفسی از سر امید کشید

ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید

زیر پاهامان ریخت ،

تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !

بقیه در ادامه مطلب....



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در دو شنبه 5 دی 1390




نپرس چقدر دوستت دارم

نپرس چقدر دوستت دارم

 

نپرس چقدر دوستت دارم که واژه هاخیلی کمه

آخه سزاوار تو نیست اگه بگم یه عالمه

نپرس چقدر دوستت دارم ستاره تا رنگین کمون

از اینجا تا شهر خدا قدر تموم کهکشون.



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در پنج شنبه 10 آذر 1390




ستايش خدايي

ستايش خدايي

 

مردي صبح زود از خواب بيدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.

 

لباس پوشيد و راهي خانه خدا شد.در راه به مسجد، مرد زمين خورد و لباس

 

هايش کثيف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، داستان کوتاه، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 23 شهريور 1390




رنگ عشق

رنگ عشق

 

دختري بود نابينا

که از خودش تنفر داشت

که از تمام دنيا تنفر داشت

و فقط يکنفر را دوست داشت

دلداده اش را

و با او چنين گفته بود

« اگر روزي قادر به ديدن باشم

حتي اگر فقط براي يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم

عروس حجله گاه تو خواهم شد »



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، داستان کوتاه، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 23 شهريور 1390




با تو تنها مي شود


با تو تنها مي شود

با تو تنها مي شود      معني هستي را چشيددر ره نا منزلي

در منزلت ماوي گزيد

با تو آسان مي شود      از در بدر بودن گريخت

سر به روي زانوان          از بي کسي اشکي نريخت

اي طلوع هستي ام      آسان چه تابيدي بتاب

سر به روي سينه ام      تا جان به تن دارم بخواب

از طلوع هستي ات نوري به شبهايم بريز

تا ابد با من بمان از من و عشق مگريز

 



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 23 شهريور 1390




لحظه دیدار

   لحظه دیدار نزدیک است

         باز من دیوانه ام مستم

                   باز میلرزد دلم دستم

باز گویی در هوای دیگری هستم 

ای نخورده مست لحظه دیدار نزدیک است

                                  مینویسم د ی د ا ر

                            تو اگر بی من و مشتاق منی

                                    فاصله را بردار



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 23 شهريور 1390




شعر/ باید عاشقی بلد بود

http://reza-rita.loxblog.com/upload/reza-rita/image/Love.jpg

راستی دنیا چه غریبه

کار آدماش فریبه

واسه کشتن مسیحا

هر درختی یه صلیبه

دلمون خیلی گرفته س

دردمون خیلی بزرگه

گرگا تو لباس میشن

هر سگ گله یه گرگه

زین و اسبمونو بردن

نذارین راهو بدزدن

توی این شبای وحشت

نکنه ماهو بدزدن !

بعضی یا چه پر ستاره

بعضی یا چه بی فروغن

بعضی آدما فرشته

بعضی آدما دروغن

زندگی یه انتخابه

می شه خوب بود ، می شه بد بود

باید عاشقونه پر زد

باید عاشقی بلد بود

 



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 22 شهريور 1390




شعر آیا عشق را دیده ای ؟

http://up.iranblog.com/Files/c6ccac6b6d3648b888dc.jpg

آیا عشق را دیده ای ؟

صدایش را شنیده ای؟

چه رنگی است؟آبی ؟ سرخ؟ سیاه یا سفید؟

کجاست؟

غم نشانه عشق است.چهره من را ببین!آیا می خندد؟

بغض صدای عشق است.به صدای من گوش کن آیا رساست؟

رنگ تو رنگ عشق است.آیا من به رنگ آسمان زمین یا به رنگ گلهایم؟

اینجاست..در من.آیا در من عشق را نمی بینی؟

آیا عشق را دیده ای؟

عشق چه عطری دارد؟

عطر گل یا خاک باران خورده؟

می دانی چه اندازه است

چشمان گریان صورت عشق است.آیا چشمان من می خندند؟

عشق بوی نفسهای خسته را می دهد.ایا من را تازه نفس می بینی؟

خداوند جهان را بی انتها ساخت.آیا من را به اسم پایان می شناسی؟

عشق را می شناسم.به اسم "یکی از ما دو نفر" است.

عشق را دیده ام.من تو را کجا دیده ام؟

عطرش را می دانم آغوشت بوی آشنایی دارد.

صدایش را شنیده ام.چقدر بغضت زیباست.

من خداوند را نتوانستم ببینم.او بی انتها بود...

 



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 22 شهريور 1390




باید عاشقی بلد بود

 

راستی دنیا چه غریبه

کار آدماش فریبه

واسه کشتن مسیحا

هر درختی یه صلیبه

دلمون خیلی گرفته س

دردمون خیلی بزرگه

گرگا تو لباس میشن

هر سگ گله یه گرگه

زین و اسبمونو بردن

نذارین راهو بدزدن

توی این شبای وحشت

نکنه ماهو بدزدن !

بعضی یا چه پر ستاره

بعضی یا چه بی فروغن

بعضی آدما فرشته

بعضی آدما دروغن

زندگی یه انتخابه

می شه خوب بود ، می شه بد بود

باید عاشقونه پر زد

باید عاشقی بلد بود

 



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در سه شنبه 22 شهريور 1390




دل عاشق مادر

مهربان تر زدل عاشق مادر دل نیست،

 

به دو گیتی چو دل صادق مادر دل نیست

 

دل باکی طلبیدم که کنم هدیه به او،

 

هر چه گشتم به خدا لایق مادر دل نیست



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در دو شنبه 21 شهريور 1390




پر از نغمه ی پاک و شورم هنوز

زچشمت اگر چه که دورم هنوز

پر از اوج و عشق و غرورم هنوز

اگرغُصّه بارید از ماه و سال

به یاد گذشته صبورم هنوز

شکستند اگر قابِ یاد مرا

دلِ شیشه دارم بلورم هنوز

سفره چاره ی دردهایم نشد

پر از فکر و راه عبورم هنوز

ستاره شدن کار سختی نبود

گذشتم ولی غرق نورم هنوز

تو را گم نکردم خودت گم شدی

منِ شیفته با تو جورم هنوز

پر از خاطراتِ قشنگِ تو ام

پر از یاد و شوق و مرورم هنوز

اگر جنگ با زندگی ساده نیست

در این عرصه مردمی صبورم هنوز

اگر کوک ماهور با ما نساخت

پر از نغمه ی پاک و شورم هنوز

ولی با توام پس صبورم هنوز



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در دو شنبه 21 شهريور 1390




به خدا

به خدا اگر تمام غصه ها را داشته باشی

که نداری تنها و تنها با یاد خداوند،بیاد آوردن قدرت

و عظمتش و توجه به آفریده هایش جان تازه ای

می گیریم. باید از امروز غر زدن ها را قطع کرده

وگله کردن ها را کنار بگذاریم،

بیایید خدا را دوست بداریم و به او نزدیکتر شویم.

می خواهم از خدا،زجودی ها رها شوم           از کبرو از غرور و دو رنگی جدا شوم

مرهم شوم به زخم پریشان یادها              بر شام تارشان به تسلی دعا شوم

هر جا فروش عشق و محبت به پا شود             با سر دویده وارد آن ماجرا شویم

 



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در دو شنبه 21 شهريور 1390




چند شعر زیبا

پیش چشم آدم آواره گل هم بوی کاه گِل می دهد

زنگی دو از وطن بوی خلا ءل می دهد

 

آسمان چیز عجیبی است نمی دانستم

عاشقی کار غریبی است نمی دانستم

عمر مدیون نفس نیست نمی فهمیدم

عشق کار همه کس نیست نمی فهمیدم

 

 در این دنیا که مردانش زنامردی

عصا از کور می گیرند

من از خوش باوری آنجا محبت آرزو کردم.

 

سراپا اگر زرد و پژمره ام

 ولی دل به پاییز نسپرده ام



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در دو شنبه 21 شهريور 1390




امروز باشیم

امروز باشیم

چه آرام باشی و رها بسان آسمان آبی و چه امواجِ پر تلاطم بسان

دریای طوفان،چه در حسرت تکه ای نان و

چه درشاکر به پاس لقمه ای،

امروز می گذرد و از پس آن

فردا می آید...

چرا آرام نباشیم با یاد خدا؟

چرا در اضطراب فردا امروز را فنا کنیم؟



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در دو شنبه 21 شهريور 1390




اگه می خوای

اگه می خوای یه پرنده رو بکشی فقط یه قیچی کافیست

نه اینکه آن را در شکمش فروکنی یا با آن گلویش را بشکافد

فقط کافی است پرهایش را قیچی کنی،

خاطره ی پرواز با او کاری میکند

که خود را به اعماق دره ها پرتاب می کند...



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در دو شنبه 21 شهريور 1390




نجوای عاشقانه

http://img.tebyan.net/big/1389/12/20699223409715036240233128185961072399061.gif

دست عشق از دامن دل دور باد!

می‌توان آیا به دل دستور داد؟

می‌توان آیا به دریا حکم کرد

که دلت را یادی از ساحل مباد؟

موج را آیا توان فرمود: ایست!

باد را فرمود: باید ایستاد؟

آنکه دستور زبان عشق را

بی‌گزاره در نهاد ما نهاد

خوب می‌دانست تیغ تیز را

در کف مستی نمی‌بایست داد

 



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در یک شنبه 20 شهريور 1390




صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by welove2 This Template By Theme-Designer.Com