آرشيو مطالب

ارديبهشت 1392

فروردين 1392

اسفند 1391

بهمن 1391

مهر 1391

شهريور 1391

مرداد 1391

تير 1391

خرداد 1391

ارديبهشت 1391

اسفند 1390

بهمن 1390

دی 1390

آذر 1390

آبان 1390

مهر 1390

شهريور 1390

موضوعات

اینارو داریم

دل نوشته

شعر

عکس

فناوری جدید

اس ام اس

طنز

جملات زیبا

داستان کوتاه

تست

بیشتر بدانید...

آیا می دانید

جملات بزرگان

مطالب جالب و خواندنی

فال

دانلود

کتاب مهتاب

کتاب تخصصی

هفته نامه عشق خدا

عناوین مطالب وبلاگ

لینک دوستان

قالب وبلاگ

سایت مهندسی معدن

اس ام اس کده دوستان

فقط خنده

دانلود جدیدترین آهنگها

تصاویر عاشقانه

دنیای عکس و آهنگ جدید برنطین

خاکم سوادکوه

جملات ناب

نقره داغ

کلبه مخفی

داستان هاي كوتاه و آموزنده

دل نوشته مریم

انجمن علمی دانشکده شهید دادبین کرمان

مهندسی معدن

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

قالب بلاگفا


نويسندگان
علیرضا رستگار


درباره وبلاگ



در خیال من بمان ،اما خودت برو،آنکه در رویای من است مرا دوست دارد، نه تو! *به این جمع با صفا خوش آمدید!عشق یعنی زندگی....
welove2@yahoo.com

پیوند های روزانه

کیت اگزوز ریموت دار برقی

ارسال هوایی بار از چین

خرید از علی اکسپرس

قیمت پرده اسکرین

تشک طبی فنری

کاشی سازی

تمام پیوند های روزانه

مطالب پیشین

روانشناسی رنگ ها

به یاد داشته باش:

اگر دروغ رنگ داشت...

خدایا کفر نمی‌گویم

گاه می رویم تا برسیم.

اصل ۹۰/۱۰

طب سنتی(میوه درمانی،گیاه درمانی)

پدر عاشقی بسوزه!!؟

باز باران٬ با ترانه

عاشقت خواهم ماند

دوست دارم عاشقانه

می گذرد

نشکن

نشکن

دیوانه ام

کسی باشه

دور میمانم

صدایم کن

مردن

تبلیغات


تبلیغات



آمار بازديد

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin



 

استخاره آنلاین با قرآن کریم



داستان عشق

در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند: شادی، غم، دانش عشق و باقی احساسات . روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است. بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند.

اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند. زمانیکه دیگر چیزس از جزیره روی آب نمانده بود عشق تصمیم گرفت تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد. در همین زمان او از ثروت با کشتی یا شکوهش در حال گذشتن از آنجا بود کمک خواست.

“ثروت، مرا هم با خود می بری؟”

....



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، داستان کوتاه، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در یک شنبه 24 ارديبهشت 1391




داستان پسرک عاشق


پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم

تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدیشاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید

چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!

دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:

سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)

قلب دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..

آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در یک شنبه 24 ارديبهشت 1391




داستان کوتاه زیبا

  زمان های قديم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمين باز نشده بود. فضيلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.

    ذکاوت گفت بياييد بازی کنيم. مثل قايم باشک!

    ديوانگی فرياد زد: آره قبوله من چشم می زارم!

    چون کسی نمی خواست دنبال ديوانگی بگردد٬‌ همه قبول کردند.

    ديوانگی چشم هايش را بست و شروع به شمردن کرد: يک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... !

    همه به دنبال جايی بودند که قايم بشوند.



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، داستان کوتاه، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در یک شنبه 24 ارديبهشت 1391




عشـــق

تـنها عشـــق با روح انسان پـیـونـد می خورد،

زنـدگـی بـدون عشـــق ،سـرد و مـرده اسـت،

زنـدگـی  تـوام  عشـــق ،گرم و پـر خروش اسـت،

هـر کـس کـه عشـــق را هـرگز نیافت زندگی هـم نکرد،

و کسی هـم عشـــق را یـافـت زنگی اش را ازدست داد،

عشـــق شوری در نهاد ما نهاد***جان ما در بوته سودا نهاد،

بـا عشـــق می توان دنیـا رو  بـه  انـدازه یک نفر کوچک کـرد،

بـا عشـــق مـی تـوان یک نفر رو بـه اندازه دنیا بزرگ کرد،

عشـــق با درد هـمـراه است، چون دگرگون می کند،

عشـــق واقعی تنـهایی را به یگانگی مبدل میکند،

عشـــق زیباست چون ،خدا،عشق را به ما داد،

عشـــق شـــیریـــن



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در یک شنبه 24 ارديبهشت 1391




قاصدک من

قاصدک من

من سالهاست کنار پنجره چوبی اتاقم

کنار گلدان شمعدانی کوچکم

کنار ترانه های خاکستری ام

به انتظار آمدنت نشسته ام

چه شکوهی ، چه بی کرانگی پر آهنگی است انتظار ...

من سالهاست ساکن این کلبه کوچکم در این جنگل پر هیاهو ...

و هنگامه هر باران تن خسته ام را میزبان قطره های با شکوهش میکنم .

نم نم باران لباس خاک گرفته ام را با عطر تازه ای آشنا می کند .

من ِِ آغشته با خاک پیر را به جوانی می کشد ...

از ترانه‌ی خویش پرم میکند ... پر ...

من ِِ خالی و تجربه پر شدن ؟

قاصدک من ...

من همیشه ، هر لحظه کنار این پنجره چوبی آمدنت را به انتظار نشسته ام ...

کی می آیی ؟



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در یک شنبه 24 ارديبهشت 1391




عشق


بمون با من بمون گفتم میمونم              

گفتی با دل تنگی بخون گفتم میخونم

گفتم که مست و عاشقم دیوونه ی تو      

هر شب خرابم گوشه ی میخونه ی تو

گفتی ببندم عهد رو با یاد تو بستم   

    تاج غرورم را به زیر پات شکستـــم

گفتی که باید عاشق و دیوونه باشم

چون ساغی هرشب می کش‌میخونه باشم

گفتی که باید خاطرم شرط  باشه              

      داغ خیـال خسته ام خـط تو باشه

گفتی که بر یاس تنت پیرهن بدوزم       

     چون شاپرک باشم که از عطرت بسوزم

گفتی که دستامو بگیرگفتم میگیرم         

     گفتـی که از عشقم بمیر گفتم میمیرم



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در یک شنبه 24 ارديبهشت 1391




بی تو

اما من وتو

دور از هم می‌پوسیم

             غمم از وحشت پوسیدن نیست

                                        غمم از زیستن بی تو دراین لحظه پر دلهره است

      دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست

                                  از سر این بام

                     این صحرا این دریا

پر خواهم زد

خواهم مرد

             غم تو این غم شیرین را

                                        با خود خواهم برد



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




مجنونم و مستم

بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستم

اگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ آن هستم

بیا با من مدارا کن که دل غمگین و جان خستم

اگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستم

بیا از غم شکایت کن که من هم درد تو هستم

بیا شکوه از دل کن که من نازک دلی خستم

جدایی را حکایت کن که من زخمی آن هستم

اگر از زخم دل پرسی برایش مرحمی بستم

مجنونم و مستم

به پای تو نشستم

آخر ز بدیهات بیچاره شکستم

برو راه وفا آموز که من بار سفر بستم

دگر اینجا نمی مانم رهایی از وفا جستم

برو عشق از خدا آموز که من دل را بر او بستم

نمی خواهم تو را دیگر بدان از دام تو رستم

مجنونم و مستم

به پای تو نشستم

آخر ز بدیهات بیچاره شکستم

مجنونم و دل را به چشمان تو بستم

هشیار شدم آخر از دام تو جستم

مجنونم و مستم

عاشقم و خستم



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




برای عــشــق

 برای عــشــق گریه كن ولی به كسی‌نگو

برای عــشــق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه

برای عــشــق پیمان ببند ولی پیمان  نشكن

برای عــشــق جون خود تو بده ولی جون كسی رونگیر

برای  عــشــق  وصال  كن  ولی  فرار  نكن

برای عــشــق  زندگی كن  ولی عاشقونه  زندگی كن

برای  عــشــق بمیر ولی كسی رو نكش

برای عــشــق خودت باش ولی  خوب  باش



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




یکی را دوست دارم

یکی را دوست دارم ولی او باور ندارد.

یکی را دوست دارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد

زندگیم را با گرمای عشق او میگذرانم !

یکی را دوست دارم ، بیشتر از هر کسی ، همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد !

یکی را دوست دارم ، که میدانم او دیگر برایم یکی نیست ، او برایم یک دنیاست !

یکی را برای همیشه دوست دارم ، کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا ! کسی

که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم !

یکی را تا ابد دوست دارم ، کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید و ندانست

که او در این دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است !

یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست دارم ، کسی که نگاه عاشقانه ی مرا ندید و لحظه ای که

به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود !

آری یکی را از ته دل صادقانه دوست دارم ، کسی که لحظه ای به پشت سرش نگاه نکرد که من

چگونه عاشقانه به دنبال او میروم !

کسی را دوست دارم که برای من بهترین است ، از بی وفایی هایش که بگذرم برای من عزیزترین است !

یکی را دوست دارم ولی او هرگز این دوست داشتن را باور نکرد !

نمی داند که چقدر دوستش دارم ، نمی فهمد که او تمام زندگی ام است !

یکی را با همین قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بی بهانه دوست دارم !

کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست ، اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا دارد !

یکی را بیشتر از همه کس دوست دارم ، کسی که حتی مرا کمتر از هر کسی نیز دوست نمی دارد !

یکی را دوست دارم با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما .......... من دیوانه وار تنها او را دوست دارم !



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




خدای لیلی

روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و سجاده‌اش عبور كردمرد نمازش راقطع كردو دادزد هي چرا بين من وخدايم فاصله انداختي؟مجنون به خود  آمد و گفت من  كه عاشق ليلي هستم تو را نديدم تو كه عاشق خداي ليلي هستي چگونه مرا ديدي...!



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، داستان کوتاه، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




سر به سرم نگذارید

دوســت دارم بــروم ســربــه ســرم نــگـــــذاریــد

گــریــه ام را به حســــاب ســفــرم نــگـــذاریــد

دوســت دارم کــه بـــه پــابــوســی بــاران بروم

آســمــان گــفــته کــه پــا روی پــرم نگـــذاریــد

ایــن قــدر آینــه هــا را بــه رخ من نکشیـــد

ایــن قــدر داغ جــنون بر جگرم نگـــذاریــد

چــشــمــی آبــی تــر از آیـیــنه گرفـتارم کــرد

بــس کــنــیــد ایــن هــمــه دل دور وبــرم نـگذاریــد

آخــریــن حــرف مــن ایــن اســت زمـینی نشویــد

فــقــط از حــال زمــیــن بــی خــبــرم نــگــــذاریــد



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




عاشق

عاشق ، یاغی ست،اما یاغیان بزرگ،اصولی دارند

زیبایی یاغیگری،فقط در حفظ همان اصول است.

عاشق جدی است؛اما عبوس نیست.



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




عــاشــــق

عــاشــــق روزها و شب های هفته و ماه و سال را به حال خویش رها نمی کند.

عــاشــــق شبیه نمی سازد.

عــاشــــق دمادم،چیزی را نو می کند- چیزی،حتی،بسیار بسیار کوچک را



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، جملات زیبا، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




نمـــی شــــود

نمـی شـود که بهار از تو سبز تر باشد

 

نمی شـود که تو باشـی به مهربانی مهتاب

در آن زمان که روح دردمند ولگردم

                                                         بستری می جوید

                                                         بالینی می خواهد

                                                        تا شاید دمی بیاساید

نمی شـود که تو باشـی به مهربانی مهتاب

واین روح دردمند ولگردم

                                                                باز هم کوله را زمین نگذارد

                                                                و سر را بر زانوی مهربانی تو

نمی شـود که بهار از تو سبز تر باشد

                                                    شکوفه از تو شاداب تر باشد

                                                    پاییز از تو غمگین تر باشد

نمی شـود که تو باشـی و شعر هم باشد

نمی شـود که تو باشـی،ترانه هم باشد

نمی شـود که تو باشـی،گلدان یاس هم باشد

نمی شـود که تو باشـی،بلور هم باشد

نمی شـود که شب هنگام

                              عطر نگاه تو باشد

                                       «محبوبه های شب»هم باشند

نمی شـود که تو باشـی،من عاشــق تــو نباشم

نمی شـود که تو باشـی

                            درست همین طور که هستی

                                      و من هزاربار خوب تر از این باشم

                                     و باز،هزاربار،عاشــق تــو نباشـم

 

نمـی شــود،نمـی دانــم

نمی شـود که بهار از تو سبز تر باشد



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




عشق

عشق به دیگری ضرورت نیست،حادثه است

عشق به وطن،ضرورت است نه حادثه

عشق به خدا ترکیبی ست از ضرورت و حادثه



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




عاشقانه در کلام بزرگان

هر کس بخواهد دیگری را در ذهن خویش ابله و انسانی پلید بداند،اگر آن دیگری در نهایت نشان دهد که چنین نیست،خشمگین خواهد شد.

انسان های سنگین جان و سخت گیر دقیقا با آنچه دیگری را سنگین تر می کند،یعنی عشق و نفرت،سبک تر می شوند و گاهی به سطح می آیند.

عشق و نیکی چنان به وفور در جهان یافت نمی شود که بتوان آنها را به موجودات مغرور هدیه کرد.

در هر گونه عشق زنانه اندکی از عشق مادرانه هم دیده می شود.

موسیقیدانی که به ریتم آهسته علاقه دارد پیوسته در اجرای آن از سرعت آن می کاهد از این رو در هیچ عشقی ثبات وجود ندارد.

زنان به دلیل عشق، بسیار بیشتر از تصور ذهنی مردانی که به آنان عشق می ورزند،به حیات خود ادامه می دهند.

خواست عشق دیگران به خویشتن بزرگترین خودپسندی است.



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، جملات زیبا، جملات بزرگان، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




دوستت دارم در یک کلام

دوستت دارم در یک کلام

میدانم هیچ گاه نخواهی فهمید

میدانم هیچ گاه برایت سخن نخواهم گفت

میدانم هیچ گاه نگاهی نخواهم کرد که تو از نگاه من بخوانی

میدانم این عشق را همچنان که مدتهاست در سینه نگاه داشته ام باز هم نگاه خواهم داشت .

نمی خواهم بدانی

نمی خواهم برایم بمانی چرا که میترسم لذت عشق و دوست داشتنم از بین برود چرا که بارها و بارها شنیده ام

عاشق در مقام فراق خوشتر از آنکه در مقام وصل است

زیرا

که در فراق امید وصل است و در وصال بیم هجر

و من از بیم هجر تو میترسم پس هیچگاه سعی به وصال نخواهم داشت .



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




داستان کوتاه معلم

معلم تازه کاری به نام مری، در اردوگاه سرخ پوستان در ناواخو مشغول به کار شد. او هر روز از پنج نفر از دانش آموزان می خواست مقابل تخته سیاه بایستند و مسئله ی ریاضی ساده ای را حل کنند.

آنان ساکت آنجا می ایستادند و تمایلی به حل مسئله نداشتند. مری علت را نمی دانست. هیچ یک از آموخته هایش کمکی به او نمی کرد.

مری با خود فکر می کرد: ایراد کارم چیست؟ شاید من پنج دانش آموزی را انتخاب کرده ام که نمی توانند مسئله ریاضی حل کنند؟ نه فکر نمی کنم موضوع این باشد. سرانجام از دانش آموزان پرسید که موضوع چیست و از پاسخ آنان، درس مهمی درباره ی تصویر ذهنی از خود و عزت نفس گرفت.

به نظر می رسید که دانش آموزان به شخصیت هم احترام می گذاشتند و می دانستند که همه نمی توانند مسائل ریاضی را حل کنند.

آنان حتی در سنین نوجوانی نیز از بی فایده بودن روش برنده _ بازنده اطلاع داشتند.

آنان معتقد بودند که اگر دانش آموزی مقابل دانش آموزان دیگر تحقیر شود، هیچ کس برنده نیست؛ بنابراین از رقابت با یکدیگر در کلاس اجتناب می کردند.

وقتی مری به این موضوع پی برد، روشش را تغییر داد. او تصمیم گرفت مسائل ریاضی هر دانش آموز را جداگانه صحیح کند. همه ی آنان می خواستند مطالب جدیدی را یاد بگیرند، اما نه به قیمت بی آبرو شدن همکلاسی های شان.



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، داستان کوتاه، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




داستان کوتاه نویل

آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! حتما می دانید که نوبل مخترع دینامیت است. زمانی که برادرشلودویگ فوت شد، روزنامه ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را میخواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: "آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مرگ آور ترین سلاح بشری مرد!"

آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟

سریع وصیت نامه اش را آورد. جمله های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه ای برای صلح و پیشرفت های صلح آمیز شود.

امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزه.های فیزیک و شیمی نوبل و ... می.شناسیم. او امروز، هویت دیگری دارد.

یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است!

ساعتی اندیشیدن برتر از هفتاد سال عبادت است


:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، داستان کوتاه، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در شنبه 23 ارديبهشت 1391




O



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، عکس، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391




...............



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، عکس، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391




حرف دل

گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم.

منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم.

ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم.

تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم.

 

.

.

.

 

سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد

عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد

گر چه خاکسترم و هم سفر باد ولی

جستجوی تو به بی خانه شدن می ارزد

 

.

.

.

 

 

از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست

گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست

باید که سفر کرد به محبوب رسیدن

اما نتوان کرد دگر قافله ای نیست



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391




کجايي سهراب‎!‎

کجايي سهراب! آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند واي سهراب کجايي آخر ؟ زخم ها بر دل عاشق کردند خون به چشمان شقايق کردند ؟ تو کجايي سهراب ؟ که همين نزديکي عشق را دار زدند همه جا سايه ديوار زدند اي سهراب کجايي که ببيني حالا دل خوش مثقاليست دل خوش سيري چند صبر کن سهراب قايقت جا دارد؟؟؟



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391




آمدم تا...

آمدم تا که تو را مست و گرفتار کنم

آن دل غمزده را محرم اسرار کنم

آمدم تا که سلامی به تو ای نور کنم

غم و محنت همه را از دل تو دور کنم

گر چه دیر آمده ام لیک همان هم زود است

بودنم در بر دلبر همه دم پر سود است





:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391




آمدی چه زیبا ، گفتم دوستت دارم چه صادقانه

آمدی چه زیبا ، گفتم دوستت دارم چه صادقانه

پذیرفتی چه فریبنده ، نیازمندت شدم چه حقیرانه ، به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی چه ناجوانمردانه ، واژه غریب خداحافظ به میان آمد چه بی رحمانه ، من سوختم چه عاشقانه ...



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391




این سه تایی ها رو هیچ وقت فراموش نکن

سه چیز در زندگی اگر از دست بروند دیگر به دست نمی آیند : زمان ... کلمات ... فرصت

سه چیز در زندگی هر گز از دست نمی روند : صلح ... امید ... صداقت

سه چیز در زندگی بسیار پر ارزشند : عشق ... اعتماد به نفس ... دوست خوب

سه چیز در زندگی غیر قابل تعیین هستند : موفقیت ... رویا ... آینده

سه چیز که مرد و زن را می سازد : کار ... صمیمیت ... تعهد

سه چیز که می تواند مرد و زن را نابود کند : الکل ... غرور ... عصبانیت

سه چیز در زندگی که اگر خراب شوند به سختی قابل باز سازی هستند : احترام ... اعتماد ... دوستی ...

سه چیز در زندگی هرگز شکست نمی خورد : عشق واقعی ... عزم راسخ ... ایمان واعتقاد ..



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، جملات زیبا، بیشتر بدانید...، آیا می دانید، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391




گفتی

گفتی: چشمها را بايد شست...

زير باران بايد رفت...

چشمایم را شستم

زير باران رفتم

ولی ندیدمت

فقط باران بود و چشمهایم

بعدها

وقتی کویر دلم، تشنه باران شد

فهمیدم که تو همان بارانی......



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391




گاه لحظات

گاه لحظات آنقدر سخت و دردناک می گذرد

گویی دنیا را به عقربه های ساعتی شکسته بسته اند

و آن را درون محلولی از سنگها قرار داده اند

تا عقربه هایش هر لحظه به لحظه ی قبل باز گردد

و این همان نفرین زمانه است ...

لحظه هارا چه شد ...

آیا راهی برای نجات هست ...؟؟؟



:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، دل نوشته، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391




باز امشب


:: موضوعات مرتبط: اینارو داریم، شعر، ،

نوشته شده توسط علیرضا رستگار در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391





Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by welove2 This Template By Theme-Designer.Com