متن عاشقانه نگو مرا نمی خواهی
نگو مرا نمی خواهی ، منی که به پایت نشستم و با همه چیز ساختم .
نگو مرا نمی خواهی ، تو نمیدانی از انتظار به تو رسیدن تا انتظار تو را دیدن همه ی موهایم سپید شد .
نگو مرا نمی خواهی ، تو که حرفهای مرا نمیخوانی ، تو که نگفتی تا آخرش نمیمانی ، منی که دلم خوش بود به اینکه تو را دارم تا همیشه . . .
نگو مرا نمی خواهی ، من که میخواهمت ، من که دلم همیشه در پی تو بوده و همیشه دلم میخواست یکی مثل تو را داشته باشم .
نگو مرا نمی خواهی ، حالا وقتش نیست که مرا نخواهی ، حالا وقتش نیست که مرا دور بیندازی .حالا دیگر کار از کار گذشته ، دلم بدجور به تو دلبسته ، نا امیدش نکن ، دلم عاشق است . بیش از این این خانه عاشقانه را ویران نکن ، دیگر بس است ، از حالا با ما مدارا کن . . .
نگو مرا نمی خواهی ، تویی که از آغاز گفتی تا ابد مرا میخواهی ، در کنارم میمانی و هیچگاه شعر تلخ رفتن را نمیخوانی .حالا که دیگر دلم عاشقت شده و همه را به خاطر تو رها کرده میگویی مرا نمیخواهی ؟ قید همه کس را زدم به خاطرت ، من که اینجا ندارمت ، اینجا نمیبینمت ، نیستی انگار دیگر در کنار دلم ، کجایی ؟ فریاد نمیخواهم ، سکوت کن تا بشنوم صدای نفسهایت .
نگو مرا نمی خواهی ، نگو که دلم میلرزد ، باران در پشت پنجره چشمانم میزند ، هیچکس جز تو نمیتواند به من آرامش دهد ، نگو مرا نمیخواهی که میمیرم ، نگو ، نمیخواهم بشنوم که بی تو باید دستهای غم را بگیرم
نگو مرا نمی خواهی ، که اگر نخواهی من نیز دنیا را نمیخواهم ، اگر مرا نخواهی همه دنیا را زیر پا میگذارم و دیوانه میشوم . . .
حالا بیا و ببین دل عاشقم را ، نگو مرا نمیخواهی ، تو خوب میشناسی این دل دیوانه ام را . . .
که اگر دیوانه شد ، دنیا را بهم میریزد . . . حالا بیا و آرامش کن ، به عشق و محبتهایت گرفتارش کن . . .
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
اینارو داریم،
دل نوشته،
،