گفتم، به من "نگاه" كن
گفتي "جلوه"اي نمي بينم
گفتم "كلام را گوش" كن
گفتي من را" سنگ صبور خودت" پنداشته اي !؟
گفتم "نوشته هايم" را بخوان
گفتي مگر آنها را" زيبا" پنداشته اي !؟
گفتم به تو "عادت" كرده ام
گفتي مگر "من را تا بحال" داشته اي!؟
گفتم بيا "هم سفرم" شو
گفتي مگر من را "غريب "پنداشته اي !؟
گفتم" لحظه هايم" را بي تو چه كنم
گفتي ، از اين " لحظه ها زياد" داشته اي!؟
گفتم لااقل من را" مجنون" خطاب كن
گفتي مگر من را "ليلي خود" پنداشته اي !؟
گفتم" انصافت" كجا رفت
گفتي مگر من را "عادل" پنداشته اي!؟
گفتم ، گفتم" نديدنت" را چه كنم؟
اين بار با تعجب گفتي:
مگر من را" نياز" داشته اي
گفتم يعني بايد" برم دنبال عشق ديگري"!؟!!؟
با طعنه گفتي :
"مگر من را دوست داشته اي !؟"
ولي چند لحظه بعد:
و اين بار انگار انصافت برگشته بود گفتي :
مگر من را دوست داشته اي ؟؟!
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
اینارو داریم،
دل نوشته،
مطالب جالب و خواندنی،
،